در آینه بریکس: غرب در بازتاب

۱۷ شهریور ۱۴۰۴ | ۱۰:۲۷ کد : ۲۹۹۱۴ اخبار
تعداد بازدید:۱۱
واکنش رسانه‌های غربی به هفدهمین اجلاس بریکس در ریودوژانیرو چیزی کمتر از پیش‌بینی نبود. با وجود این اجلاس که با تداوم جدی سیاست‌ها، گسترش نهادی و آینده‌نگری چندجانبه مشخص می‌شد، بسیاری از پوشش‌های مطبوعاتی طوری به نظر می‌رسید که گویی از همان متن قدیمی و از مد افتاده برداشته شده‌اند.
در آینه بریکس: غرب در بازتاب

واکنش رسانه‌های غربی به هفدهمین اجلاس بریکس در ریودوژانیرو چیزی کمتر از پیش‌بینی نبود. با وجود اجلاسی که با تداوم جدی سیاست‌ها، گسترش نهادی و آینده‌نگری چندجانبه مشخص شده بود، بسیاری از پوشش‌های مطبوعاتی طوری به نظر می‌رسید که گویی از همان متن فرسوده برداشته شده‌اند. واژگان به سختی تغییر کردند: «چندپاره»، «بی‌اثر»، «ضدغربی»، «هیچ تهدیدی برای دلار». این تصادفی نیست. این تسلط روایت در کار است - یک کتاب راهنمای بلاغی گزینشی که نه برای اطلاع‌رسانی، بلکه برای واکسینه کردن طراحی شده است. همزمان با اینکه بریکس (و اکنون بریکس+) به یک پلتفرم جدی برای همکاری جنوب-جنوب و حکومت اصلاح‌طلب تبدیل می‌شود، رسانه‌های غربی بر چارچوب‌بندی‌هایی که جوهره آن را بی‌اهمیت، تنوع آن را آسیب‌شناختی و جذابیت آن را خنثی می‌کند، دو چندان شده‌اند.

تکرار «انشقاق و اختلال عملکرد» همانطور که پیش‌بینی می‌شد، تکرار شد. غیبت شی جین‌پینگ، اولین غیبت او از زمان تصدی مقام در سال ۲۰۱۲، به سرعت به عنوان سلاح مورد استفاده قرار گرفت. گاردین بریکس را «نامتوازن» نامید. سی‌ان‌بی‌سی اظهار داشت که این نشست فاقد انسجام است. الجزیره آن را «پراکندگی» توصیف کرد. با این حال، تعداد کمی اشاره کردند که نخست‌وزیر لی کیانگ، نفر دوم چین، به جای شی جین‌پینگ (وزیر امور خارجه نیست، بلکه سیاست‌گذار ارشد اقتصادی چین) در این نشست شرکت کرد. این موضوع، به دور از نمادین بودن، نشان‌دهنده تعهد پایدار در سطح بالا بود. همچنین نادیده گرفته شد: اندونزی به عنوان یک عضو کامل به بریکس پیوست. این کشور نه تنها یک اقتصاد بزرگ جنوب شرقی آسیا است، بلکه عضو گروه ۲۰ نیز می‌باشد. به سختی می‌توان گفت که این موضوع، موضوع سبکی است. این موضوع نه تنها روایت تضعیف انسجام را تضعیف می‌کند، بلکه سوالات ناراحت‌کننده‌ای را در مورد انسجام نهادهای خود غرب مطرح می‌کند.

همچنین این واقعیت که بریکس با اجماع عمل می‌کند، نه با اجبار، از قلم افتاده است. طراحی نهادی آن عمداً به گونه‌ای تکامل یافته است که از مشارکت چرخشی و چندلایه پشتیبانی کند - نه علیرغم تنوع آن، بلکه به دلیل آن. در همین حال، وحشت‌آفرینی اقتصادی نیز به همان اندازه آشنا به نظر می‌رسید. تهدیدهای تعرفه‌ای احیا شده دونالد ترامپ برای تحت الشعاع قرار دادن اجلاس بریکس و نشان دادن خطر برای هر کشوری که به طور جدی با این بلوک تعامل دارد، به کار گرفته شد. به ما گفته می‌شود: «این بلوک، کشورهای شمال جهان را تحریک می‌کند». مهم نیست که بسیاری از اعضای بریکس روابط نزدیکی با غرب دارند و اعلامیه‌های خود این گروه خواستار اصلاحات در نهادهای جهانی است، نه خروج از آنها. آنچه این لفاظی غربی آشکار می‌کند، نه قدرت، بلکه ناامنی استراتژیک است. اگر تنوع‌بخشی سالم به جای احترام، مجازات شود، این بریکس نیست که اهمیت خود را تضعیف می‌کند، بلکه غرب است که اهمیت خود را تضعیف می‌کند. پوشش اخبار همچنین همچنان به طور لفاظی، مقیاس بریکس را کوچک می‌کند. رسانه‌های غربی اغلب با اجتناب از اعداد و ارقام دقیق، نادیده گرفتن آنها یا با اشاره‌های تحقیرآمیز به «فقر» یا «اختلافات داخلی»، گسترش نفوذ این بلوک را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند. با این وجود، حقیقت اساسی که کاملاً از قلم افتاده این است: اقتصادهای بریکس اقتصادهای مولدی هستند. آنها نیمه‌رساناها تولید می‌کنند، نفت را پالایش می‌کنند، مواد غذایی صادر می‌کنند و عناصر خاکی کمیاب استخراج می‌کنند. رشد آنها مبتنی بر واقعیت مادی است.

در مقابل، بخش عمده‌ای از وزن اقتصادی غرب بر ارزش‌گذاری‌های متورم و امور مالی سوداگرانه استوار است. یک سهام فناوری ممکن است یک هفته میلیاردها دلار ارزش داشته باشد و هفته بعد سقوط کند. با این حال، هیچ‌کس سهام شرکت‌ها را نمی‌خورد. همانطور که اقتصاد جهانی به جای نماد، به سمت ماهیت تغییر جهت می‌دهد، بریکس بر پایه محکم‌تری ایستاده است. همین نگاه تحریف‌آمیز به اعلامیه‌های بریکس نیز اعمال می‌شود. این بیانیه‌ها که به عنوان مبهم یا آرمانی رد می‌شوند، به ندرت به طور کامل خوانده می‌شوند. با این حال، همانطور که تحقیقات EMIR در «نقشه‌برداری از ظهور بریکس» نشان داده است، اکوسیستم حاکمیتی این بلوک به طور فزاینده‌ای پیچیده می‌شود - همراه با ضمائم فنی، نقشه‌های راه نهادی و سازوکارهای ملموس برای پرداخت‌های فرامرزی، حاکمیت هوش مصنوعی و امور مالی زیست‌محیطی. اعلامیه ۲۰۲۵ به تنهایی، ایجاد سازوکار ضمانت‌های چندجانبه و کار پیشرفته در زمینه قابلیت همکاری تسویه حساب دیجیتال را پیشنهاد کرد. اینها زرق و برق‌های بلاغی نیستند. آنها تغییرات ساختاری هستند.

استعاره «بریکس سیاسی است» نیز همچنان پابرجاست، گویی غرب به نحوی خارج از قلمرو سیاست عمل می‌کند. الجزیره از این بلوک به عنوان «اتحاد سیاسی جهان در حال توسعه» یاد می‌کند. سی‌ان‌بی‌سی تلویحاً می‌گوید که خودِ هماهنگی مشکوک است. حتی ابتکار پایداری برزیل نیز «مبهم» و وابسته به تأمین مالی کشورهای شمال توصیف شد. پیامد این امر واضح است: کشورهای جنوب جهان نمی‌توانند بدون قید و شرط و قطعاً بدون اجازه، نوآوری کنند. این منطق در آنچه می‌توانیم دکترین اوریلی بنامیم به اوج خود می‌رسد. این یک ترفند بلاغی است که با معرفی کشورهای جنوب جهان به عنوان کشورهای فقیر، منفعل یا عقب‌مانده، برتری غرب را مجدداً تأیید می‌کند. این واقعیت که اجلاس بریکس میزبان بیش از ده کشور شریک، از جمله مالزی، نیجریه و ویتنام، هر کدام با استراتژی‌ها و آرمان‌های توسعه‌ای متمایز بود، نادیده گرفته می‌شود. اینکه این کشورها به جای تقلید از مدل‌های غربی، مدل‌های چندگانه همکاری را مطرح می‌کنند، نه به عنوان بلوغ، بلکه به عنوان ریسک تلقی می‌شود. به جای اینکه با این تغییر با وضوح برخورد شود، تفسیر غربی‌ها بر کلیشه‌های قدیمی تأکید می‌کند. اما پاسخ عاقلانه‌تر، حالت تدافعی نیست، بلکه دقت است. نه روایت متقابل، بلکه وارونه‌سازی، که نشان می‌دهد چگونه این انتقاد زیر تناقضات خود فرو می‌ریزد. این ادعا را در نظر بگیرید که بریکس ضدغربی است. این ادعا به سادگی درست نیست. همانطور که EMIR بارها استدلال کرده است، اصول بنیادی این گروه اصلاح‌طلبانه است، نه تجدیدنظرطلبانه. این گروه به دنبال نظمی عادلانه‌تر است - نظمی که در آن به حاکمیت احترام گذاشته شود، تجارت به عنوان سلاح استفاده نشود و شرط‌ها سیاست را دیکته نکنند. این یک بلوک رقیب نیست، بلکه یک پلتفرم موازی است - مکمل تلاش‌های جهانی و مبتنی بر قوانین بین‌المللی.

تنها پیش‌نیاز برای مشارکت، خودداری از تحریم‌های یکجانبه است. همین به تنهایی گویای همه چیز است. این اتهام سیاسی شدن عمیقاً طعنه‌آمیز است. بریکس توسط ایدئولوژی یا اتحاد اجباری به هم متصل نیست. اعضای آن دارای سیستم‌های سیاسی، منافع منطقه‌ای و مواضع دیپلماتیک متفاوتی هستند - اما تصمیم به همکاری می‌گیرند. این رفتار یک بلوک سیاسی نیست. این کثرت‌گرایی عمل‌گرایانه است. شرکت مالزی در این اجلاس، خود نقطه مقابل قابل توجهی در برابر روایت غربی ارائه می‌دهد. نکته قابل توجه این است که نخست وزیر انور ابراهیم تنها رهبر خارجی بود که برای ایراد سخنرانی اصلی در مجمع تجاری بریکس دعوت شده بود. حضور او، فراتر از نمادین بودن، موجی از تعاملات دوجانبه را برانگیخت - که بسیاری از آنها توسط کشورهای دیگر درخواست شده بود. انور، مالزی را به جای اینکه بریکس را به عنوان یک بلوک ایدئولوژیک تلقی کند، به عنوان پلی بین شرق و غرب قرار داد و جذابیت این بلوک را به عنوان بستری برای دیپلماسی عملگرا، نه اتحاد قطبی، به نمایش گذاشت. منتقدان داخلی که از تلافی می‌ترسند، نکته بزرگتر را نادیده می‌گیرند: چنین تعاملاتی دقیقاً همان راهی است که کشورهای کوچکتر استقلال استراتژیک خود را ایجاد می‌کنند.

سپس این اتهام مطرح می‌شود که بریکس فاقد انسجام اقتصادی است. با این حال، این بلوک هرگز به دنبال یک ارز واحد سفت و سخت مانند یورو نبوده است. همانطور که در معضل ارزی بریکس به تفصیل شرح داده شده است، تمرکز آن بر ابزارهای عملی است: پرداخت بریکس، تسویه حساب با ارز محلی و یک سیستم تسویه حساب متقابل اعتباری (MCC). اجلاس 2025 نشان دهنده حرکت واقعی به سمت یک واحد حساب غیرمتمرکز، با پشتوانه دارایی و مقاوم در برابر تورم بود. در مقابل، بسیاری از سیستم‌های غربی همچنان تحت فشار اشباع بدهی و اتکا به گسترش فیات هستند. منتقدان همچنین بریکس را به گرایش‌های اقتدارگرایانه متهم می‌کنند. اما این نیز یک طرح است. این بلوک شامل دموکراسی‌های پر جنب و جوش مانند برزیل، هند و آفریقای جنوبی است. عضویت کامل اندونزی صدای دموکراتیک دیگری را اضافه می‌کند. چیزی که بریکس، برخلاف بسیاری از اتحادهای تحت رهبری غرب، به آن نیاز ندارد، یکنواختی ایدئولوژیک است. تنوع آن یک نقص نیست. این یک طرح است. در حقیقت، بریکس همان کاری را انجام می‌دهد که غرب زمانی مدعی حمایت از آن بود: توانمندسازی کشورهای در حال توسعه برای شکل‌دهی مشترک به قوانین تعامل جهانی. رشد نهادی آن واقعی است، از شبکه‌های اندیشکده گرفته تا پلتفرم‌های زیرساختی فرامرزی. معماری مالی آن در حال بلوغ است. و وضعیت ژئوپلیتیکی آن، که ریشه در اجماع، بی‌طرفی استراتژیک و اصول حقوقی دارد، بسیار پایدارتر از منطق حاصل جمع صفر است که اغلب به آن متهم می‌شود. انتقاد غرب از بریکس کمتر در مورد خود بریکس و بیشتر در مورد اضطراب خود از کاهش نفوذ است. با متنوع شدن جهان از نظر اقتصادی، فناوری و سیاسی، چسبیدن به روایت‌های تک‌قطبی تنها سازگاری لازم غرب را به تأخیر می‌اندازد.


نظر شما :